مهریه باورنکردنی یکتا ناصر از زبان همسرش
تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۰۰۲۸۴
ماجرای آشنایی یکتا ناصر و منوچهر هادی مهریه باورنکردنی یکتا ناصر از زبان همسرش یکتا ناصر کمتر از یک سال بعد از ازدواج صاحب دختری به نام سوفیا شد. منوچهر هادی، درسال ۱۳۶۳ درجنگ ایران وعراق پدرش را ازدست داد و پس از دریافت دیپلم در رشته الکتروتکنیک پا به عرصه هنر گذاشت. و تجربه هایی چون بازیگری، دستیاری کارگردان و تدارک را از سر گذراند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اقتصاد آنلاین - سولماز محمدی؛ یکتا ناصر و منوچهر هادی در ۲۰ اسفندماه ۹۴ به عقد یکدیگر درآمدند.
ماجرای آشنایی یکتا ناصر و منوچهر هادییکتا ناصر درباره ازدواجش با منوچهر هادی گفته است: فرآیند پیچیدهای داشت، آشنایی ما با دعوا آغاز شد. قرار بود برای کاری همکاری داشته باشیم، اما به خاطر بدقولی که چند نفر دیر به جلسه آمدند من از آن دفتر قهر کردم، حتی بعدها شنیدم که به تهیه کننده گفته بودکه اگر این خانم باشد من کار نمیکنم و من هم این را گفته بودم. به هر حال این فیلم انجام شد و همکاری ادامه داشت.
وی ادامه داد: منوچهر خیلی با صداقت موضوع ازدواج را مطرح کرد، برای من عجیب وغریب بود که آدمهایی در دنیا باشند که اینقدر با صداقت صحبت کنند.
مهریه باورنکردنی یکتا ناصر از زبان همسرش
منوچهر هادی نیز در این باره گفته است: ما حین همکاری مداوم در سه فیلم مختلف با هم آشنا شدیم و همین آشنایی ازدواجمان را رقم زد. در این رابطه منوچهر هادی ابراز داشت: مهمترین اتفاق زندگی من در سال ۹۴، آغاز زندگی با یکتا ناصر بود که در روز پنجشنبه ۲۰ اسفند این عمل انجام شد. از این بابت خوشحالم چراکه امید من در زندگی با این کار بیشتر شد.
منوچهر هادی درباره مهریه یکتا ناصر گفته است: مهریه همسرم یکتا ناصر فقط ۵ سکه بود.
یکتا ناصر کمتر از یک سال بعد از ازدواج صاحب دختری به نام سوفیا شد. منوچهر هادی، درسال ۱۳۶۳ درجنگ ایران وعراق پدرش را ازدست داد و پس از دریافت دیپلم در رشته الکتروتکنیک پا به عرصه هنر گذاشت. و تجربه هایی چون بازیگری، دستیاری کارگردان و تدارک را از سر گذراند. یکتا ناصر و نکاتی جالب از اوتیم مورد علاقه یکتا ناصر پرسپولیس است.دوست صمیمی اش آرام جعفری است.مهریه یکتا ناصر ۵ سکه طلا است.بسیار مهربان است ولی در برخورد اول بسیار جدی و سرسخت به نظر می آید.زودرنج است ولی به نظر خودش این زودرنجی به خاطر شغلش است که ناخوداگاه حساس و نکته سنج تر می کند.
مادر شدن یکتا ناصر۲۲ آذر سال ۹۵ دختر یکتا ناصر و منوچهر هادی به دنیا آمد. اسم دختر این دو هنرمند سوفیا است.
منبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: یکتا ناصر منوچهر هادی یکتا ناصر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۰۰۲۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا می زد؟ /آقا مصطفی اصلا از وضعیت نجف راضی نبود /او نمی خواست مثل بقیه پوشیه بزنم
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی، دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
او در خاطره ای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛« آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند. یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.»
2727
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900022